بی پرده:)

ساخت وبلاگ
هر چه میگذره متوجه میشم نه ثروت نه زیبایی نه تعداد آدم های اطرافت نه سطح سوادت هیچ کدوم شخصیت نمیشن.از جدال زیاد با خانواده سر اینکه انتخاب دختر باید انتخاب خودم باشه و فرار از این داستاندوستم پیشنهاد آشنایی با یه دختر دندانپزشک رو داد که خیلی از لحاظ رفتاری شبیهمه و راحت باهم کنار میایمجالب اونجا بود که هر دو نه تایم و نه حوصله ارتباط تلفنی رو نداشتیم و قرار شد هم دیگه رو از نزدیک ببینیموقتی از نزدیک دیدمش فهمیدم چرا دوستم می‌گفت شبیه هم هستیمهر دو شمرده شمرده حرف می‌زدیم ؛)ابتدای صحبت بهش گفتم الان میان ما رو میبرن آخه فکر میکنن دوتا نعشه اومدن رستوران ؛/بنظرم فان اومد ولی اصلا واکنشی نداشتاین رو بگم که پیش زمینه من این بود که چون رشتش تاپ و تو کارش موفقه احتمالاً یه نگاه بالا به پایین داره، خودش رو میگیره و توقعات خیلی بالایی دارهولی همه چی برعکس بود یه آدم نیمچه ساده و کاملاً منطقی و اینقدر با شخصیت که اصلا انتظارش رو نداشتمو بهتر از همه اینکه اصلا تا الان دوست پسر نداشت چون اینقدر برنامه های زندگیش زیادن که تایمش رو نداشته(دقیقاً مثل خودم؛)تقریباً همه چی داشت خوب پیش می‌رفت به جز سه نکتهبه نظر می آمد که خیلی خیلی مطالعات زیادی داره ولی به پوچی در دین رسیده(به صراحت نگفت ولی احساس کردم)دوم اینکه اصرار داشت تو شهر خودش بمونه(بهش گفتم به شرط اینکه بیاد خواستگاریم میرم شهرشون؛)سوم اصلا اصلا نمی‌خندید، و واقعاً زندگی با دختری که اینقدر جدیه سختهخیلی با صراحت ازم انتقاد کرد و گفت تکلیفت با خودت مشخص نیست شاید کسی رو میخوای(و این جملش من رو به فکر فرو برد نکنه واقعاً از کسی خوشم میاد و خودم نمیدونم؛)و نظرم رو در مورد خودش خواستمن گفتم خیلی شبیه هم هستیم و تو ذهنم دارم تصور میکن بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 13:09

خیلی خیلی هیجان زده ام بریم برای مرحله جدید زندگی؛) بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 14:58

وقتی 18 سالم بود کسایی رو که 30 ساله بودن خیلی بزرگ می‌دیدمانگار یه دنیا با این سن فاصله داشتیمو اینجاست که به خودت میگی همه چی چقدر دور و چقدر نزدیکه؟آرزوهای یه جوون 23 ساله با یه جوون 30 ساله زمین تا آسمون فرق دارهباید سعی کنی تو سن پایین به آرزوهای کوچیکت برسیتا بفهمی چطور باید آرزو کنیوقتی به همون هتل ۵ ستاره آرزوی ۶-۷ سال قبلم رسیدمشاد بودم و می‌خوندم ،یک روز کامل خودم رو تو اتاق حبس کردم تمام خوراکی های یخچال رو خوردم و رفتم تو وان آرزوهام لم دادن همه چی خوب بود ولی روز دوم با یک پس گردنی از ذهنم بیدار شدم(همش همین؟)برای ماشین خرید هم همینطور، برای مسافرت، برای خریدن ها و برای همه چی به جز ۲ تا از آرزوهام (به این ختم می‌شد که ذهنم میپرسید همش همین؟)اون دوتا هم کاری که عاشقه شروع کردم و تغییر لایف استایل زندگیم بوداز اونجا فهمیدم چطور آرزو کنم که آخرش بهم نگه:همش همین؟ بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 16:30

روز جمعه خبر درگذشت دکتر تقی پور خیلی دردناک بود و خیلی من رو تو فکر فرو برددکتر تقی پور مجهزترین بیمارستان دامپزشکی کشور رو داشت در واقع نهایت رشته ما میشه همچنین جوانی که همه چی داره نیازی به هیچی نداره ولی برای دل خودش بیمارستان حیوانات میزنه و لذت کار رو می‌بره با خودم میگم نهایت زندگیم کجاست و قراره در نهایت به چی برسم و جوابش کاملا واضحه :به هیچی؛)اصلا تو این دنیا قرار نیست کسی به چیزی برسهیه چرخه است که ما شروع و پایان داریم و چرخه رو به نسل بعدمون میدیم و همینطور ادامه داره به خاطر همینه که کل ادیان با وعده جهانی دیگه آمدن چون این دنیا قله نداره که بخوای بهش برسیسعی میکنم کمتر به خودم سخت بگیرمدقیقاً به همون چیزی که دلم میخواد برسم ، کمی شجاع‌تر باشم در چیزهایی که میخوام و هوای کسایی که دوست دارم و دوستم دارن رو داشته باشمبه هر حال ۵۰-۶۰ سال دیگه نه خودمون هستیم نه کسایی که دوست داریم؛/ بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 16:30